تربیت کودک
فرزند در اوان کودکی هنوز دنیای خود را نمی شناسد و به طور کامل با آن در ارتباط نیست. او نمی تواند کارهای شخصی خود را انجام دهد و از این جهت به سن رفع نیازها هم تعبیر می شود. روان شناسان به دوره (تولد تا 2 سالگی)، سن حسی ـ حرکتی می گویند. در حدود چهار ماهگی رشد و تقویت یادگیری کودک به حدی رسیده است که می تواند عادت سازشی و صفات اکتسابی داشته باشد. ارتباطش با محیط بیشتر می شود، تفاوت های کم و بیش تدریجی در الگوی شخصیت او پدید می آید و صفات تازه ای کسب می کند. هر چه سن کمتر باشد، اثر عوامل محیطی در ذهن پا برجاتر و استوارتر است. از دو سالگی جست وخیز کودک اوج می گیرد و تمایل او به بازی ها بیشتر می شود. او در این سن، از تمرکز طولانی در مسائل گریزان است و فوق العاده به دنبال تنوع طلبی و آزادی خواهی است. از دو تا سه سالگی، ارتباط کامل تری با محیط پیرامون خود پیدا می کند و کم کم قدرت تشخیص در او نمایان می شود، ولی همچنان از تصمیم گیری عاجز و به والدین متکی است. اهمیت تربیت در سن سیادت، به این علت است که شخصیت فرد در 5 سال اول زندگی شکل می گیرد. روان شناسی می گوید: «کودک در 5 و 6 سالگی، نسخه کوچکی از جوانی است که بعدها خواهد شد». به عقیده روان شناسان دیگری: ناگفته نماند، آزادی کودک در هفت سال اول زندگی به معنی رها کردن او، دادن اجازه انجام اعمال مخاطره آمیز یا خلاف ادب و بی تفاوتی نسبت به رفتارهای نادرست نیست، بلکه یعنی نباید او را تحت فشار قرار داد یا کاری را که از توانش خارج است، به او سپرد. باید با ساماندهی اموری که می تواند انجام دهد، آزادی او را با کنترل منطقی همراه ساخت. کودک در سنین قبل از 7 سالگی فطرتاً خود را آقا و مهتر دیگران میبیند. از این رو امر و نهی مستقیم و درخواست صریح و یا همراه با تهدید در او کارگر نیست. طبیعت کودک در چنین سالهایی اقتضا میکند که در مقابل خواستة بزرگترِ خود نافرمانی کند و خود را در این نافرمانی و سرپیچی محقّ انگارد، یا به تعبیر صحیحتر، برای دیگران حقّ امر و نهی قائل نباشد و همیشه خود را نسبت به دیگران برتر و بزرگتر احساس کند. آزادی کودک در هفت سال اول زندگی به معنی رها کردن او، دادن اجازه انجام اعمال مخاطره آمیز یا خلاف ادب و بی تفاوتی نسبت به رفتارهای نادرست نیست، بلکه یعنی نباید او را تحت فشار قرار داد یا کاری را که از توانش خارج است، به او سپردلذا انتظار تبعیت و حرفشنوی از کودکان زیر هفت سال بیهوده است. پدران و مادران چنانچه انجام یا ترک عملی را از کودک، لازم میبینند باید خود را در مقام بنده او قرار دهند و آن چنان که عبدی از مولای خود تقاضا و خواهش میکند با زبان ملایم و از موضع پایین در مقابلش به تمنّا نشینند، و او را به انجام خواسته خود راضی نمایند. کمال کودک در آن است که تحت اطاعت دیگران قرار نگیرد و امر و نهی دیگران را تحمّل نکند. همین کودک بر اثر تحوّل روحی که در دوران انتقال از کودکی در وجودش رخ میدهد، در هفت سال دوّم زندگی،خود را بنده و زیردست دیگران و در مقام اطاعت و فرمانبرداری احساس میکند. لذا باید با توجه به نارسایی درک و ناتوانی جسم کودک در هفت سال اول، در زمینه های گوناگون توجه بیشتری به او شود.
توجه بیش تر به خواسته ها و نیازها: به نیازهای کودک در دو ماه اول زندگی به طور مطلق توجه کنید. تا پایان یک سالگی که دوران دلبستگی کودک است، توجه فراوانی به او داشته باشید اما از آن پس متوجه وابستگی او باشید. در مقابل خواسته های منطقی کودک پاسخ مثبت دهید، اما در برابر خواسته های غیرمنطقی او از اصل خاموشی (نادیده گرفتن سنجیده و منطقی) استفاده کنید.
توجه بیشتری به آزادی: فرزند شما در این دوران بسیار کنجکاو است بنابراین لازم است برای ارضای کنجکاوی اش، آزادی بیشتری به او بدهید، اما متوجه خطرها باشید. توجه بیشتر به محبت و عطوفت: کودک در هفت سال اول زندگی به محبت و عطوفت فراوان تری نیاز دارد.
هفت سال اول زندگی کودک باید با شادابی کامل بگذرد، بنابراین او را تحت فشار آموزش های رسمی قرار ندهید. آموزش های غیررسمی به ویژه در قالب بازی، شعر، سرود، معما، جدول سازی و... اشکالی ندارد.
آثار سیادت کودک
سیادت کودک در هفت سال اول زندگی، آثار مثبتی را بر او خواهد داشت:
** شکوفایی استعدادهای نهفته
** اعتماد کودک به والدین
** اعتبار والدین برای دوره های بعد
** آرامش روحی - روانی کودک در دوران بعد
** ایجاد اعتماد به نفس
تربیت کودک - تبیان